جدول جو
جدول جو

معنی در زمان - جستجوی لغت در جدول جو

در زمان
در حال فورا فی لافور. رشته و ریسمان تافته که در سوزن کشند
تصویری از در زمان
تصویر در زمان
فرهنگ لغت هوشیار
در زمان
درحال، فی الفور
تصویری از در زمان
تصویر در زمان
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نادر زمان
تصویر نادر زمان
آنچه که در زمان نباشد: (نه در مکان و نه در نامکان و نه در زمان و نه نادر زمان) (ونه ناموصوف و نه نادر زمان و نه نادر مکان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دور زمان
تصویر دور زمان
گردش زمان، حوادث روزگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کر زمان
تصویر کر زمان
((کَ))
آسمان، عرش، سپهر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درزمان
تصویر درزمان
رشته ای که برای دوختن چیزی به سوزن بکشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیرزمان
تصویر دیرزمان
بلندمدت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آن زمان
تصویر آن زمان
آنگاه در آن وقت
فرهنگ لغت هوشیار
داخل شدن درون رفتن، بیرون آمدن (از اضداد)، رسیدن، ظاهر شدن، روییدن سبز شدن، واقع شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در میان
تصویر در میان
مابین و وسط، خلال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرازمان
تصویر فرازمان
(پسرانه)
حکم و فرمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آخر زمان
تصویر آخر زمان
پایان روزگار، سرانجام
فرهنگ واژه فارسی سره
دوره آخر، قسمت واپسین از دوران روزگار که بقیامت متصل گردد آخر الزمان. یا پیغمبر آخر زمان. محمد مصطفی (ص) یا مهدی آخر زمان. مهدی موعود (ع)
فرهنگ لغت هوشیار
براعه الطلب: طلب کردن چیزی است از کسی با الفاظ نعز و دل انگیز که در مخاطب تاثیر کند صورت الحاح و خواهش نداشته باشد حسن طلب ادب السول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ده زبان
تصویر ده زبان
دارای ده زبان، ده دله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو زبان
تصویر دو زبان
منافق مزور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظرف زمان
تصویر ظرف زمان
در دستور زبان علوم ادبی اسمی که دلالت بر زمان وقوع چیزی می کند، اسم زمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم زمان
تصویر هم زمان
هم روزگار، معاصر، هم دوره، هم عصر، دارای زمان یکسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم زمان
تصویر هم زمان
هم دوره هم عصر معاصر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک زمان
تصویر یک زمان
اندک زمانی، مدت کمی، دمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی زمان
تصویر بی زمان
Timeless, Timelessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هم زمان
تصویر هم زمان
Concurrent, Simultaneous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
безвременный , вневременно
دیکشنری فارسی به روسی
równoczesny, jednoczesny
دیکشنری فارسی به لهستانی
вічний , позачасово
دیکشنری فارسی به اوکراینی
одновременный
دیکشنری فارسی به روسی
ponadczasowy, ponadczasowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
одночасний , одночасний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
永恒的 , 永恒地
دیکشنری فارسی به چینی